محل تبلیغات شما

 

 

نمی شود در جامعه ایران زندگی کرد و هر روز جنجالی پرحاشیه از به اصطلاح هنرمندنماها ندید. مثلا فلان سوپر استار( یا تازگی ها مد شده: سلبریتی) برای افتتاح و تبلیغ فلان برند ( که اغلب هم خودش یکی از سرمایه گذاران آن برند است) به فلان مجتمع لوکس می آید. مردم زیادی از صبح علی الطلوع در آن نقطه جمع می شوند ، به احتمال زیاد گوشی هایشان هم حسابی شارژ شده ( همچون اسلحه ای که خشابش را پر می کنند) و آماده اند هر لحظه آقای سوپر استار سر برسد. آقای سوپراستار که قرار است سر ساعت مشخصی به آنجا بیاید، نمی آید. دو ساعت می گذرد، در این فرصت گزارشگری از شبکه ای خصوصی که توسط همان سوپراستار حمایت می شود، در بین آن مردم شوریده، آن طرفدارانِ دو آتیشه ظاهر می شود و از احساسشان نسبت به آقای سوپراستار می پرسد. همه با اینکه یکبار از نزدیک هم آقای سوپراستار را ندیده اند، از خصوصی ترین ویژگی های شخصیتی او حرف می زنند. اینکه بسیار دل مهربانی دارد . تابحال روح و روانش رنگ دروغ و آلودگی را به خود ندیده و قطعا در زندگی از خود گذشتگی های فراوان به خرج داده است. افتخاری برای ایران است و حتی در عرصه های جهانی می توان او را با نمونه های خارجی اش مقایسه کرد. خلاصه ، آنقدر از درونی ترین ویژگی های شخصیتی این آقا یا خانم سوپراستار خبر دارند، که از خودشان خبر ندارند. انتظار ها به سر می رسد. اقا یا خانم سوپر استار بعد از دوساعت تاخیر( قطعا آنقدر سرش شلوغ بوده که فرصت خاراندن سر مبارک خود را نداشته) از ماشین چند میلیاردی اش پیاده می شود، ناگهان سکوت و همهمه های درهم و برهم جایش را  با صداهای داد و فریاد ( اقایِ. اقایِ. فقط یک لحظه، تروخدا فقط یک لحظه. من عاشقتونم ) و چیک چیک بارانِ عکس گرفتن ها، می دهد. آقای سوپراستار که توسط چهار گارد امنیتی محافظت می شود با لبخندی بر لب که نشان از سپاس گزاریِ ساختگیِ و تصنعی او از جمع دارد، از میان آنان می گذرد. خدای من باور نکردنی است! آقای سوپر استار از کنار ما گذشت. این حادثه، که چیزی از معجزه الهی کم ندارد، بسیاری را به ریختن اشک شوق می اندازد. سر از پا نمی شناسند همانطور که انسانی به طور ناگهانی ره صد ساله را یک شبه می رود. بند بند وجودشان از شوق پر می کشد. چیزی، قدرتی پنهانی، دلهایشان را جنب و جوش می اندازد. این حال خوبشان، این ضیافت خداوندی را تنها مدیون این شخصیت مشهور، این سوپراستارِ همواره حاضر در تمامیِ لحظات زندگی هستند. حالا دیگر موضوع مهمی برای تعریف کردن، پز دادن و اینستاگرام گذاشتن دارند.

آیا این تصاویر برایتان آشنا نیست؟ قبل از اینکه این بحث را ادامه دهم باید کمی از آن دور شوم و به بررسی پیش نمایشی از نمایشنامه فاوست اثر گوته بپردازم که ارتباط زیادی با گفته های آغازین دارد.

 

 

بقیه در ادامه مطلب

جمله ای زیبا از فیلمِ (( اینک آخر الزمان))

شعر (( خیال پردازی شبانه)) از فردریش هولدرلین

در ابتدا کلمه بود، کلمه نزد خدا بود. کلمه، خدا بود.

های ,آقای ,سوپراستار ,سر ,سوپر ,استار ,آقای سوپراستار ,سوپر استار ,سوپراستار که ,که توسط ,آقای سوپر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کمپانی چرو حسین ساعدی Hossein Saedi