محل تبلیغات شما

فیلم (( اینک آخر امان)) آنقدر نقد و بررسی شده و پیرامون آن بحث های فراوان و گاهی متضاد و مقابل هم در گرفته، که پرداختن به آن از حوصله این متن خارج است. تنها به  دو جمله ای از (( کلنل کورتز )) با بازیِ خوب مارلون براندو اشاره می کنم ، که فلسفه ی اصلی این شخصیت را که البته کل فیلم را در بر میگیرد، بیان می کند. 

جمله اول این است : 

(( من یک حون می بینم که داره روی یک لبه تیغ میخزه. این رویای منه! آهسته خزیدن و زنده ماندن!))

 

و جمله دوم این است: 

 

(( ما مردان تو خالی هستیم.درونمان را پر کرده اند. بر یکدیگر تکیه کرده ایم. سرمان پر از کاه است.افسوس! صداهای خاموشمان ، هنگامی که با هم نجوا می کنیم، درست مثل بادی که در میانِ علف های خشک و ماتمزده می وزد، یا موش هایی که روی شیشه های شکسته راه می روند، آزار دهنده ، ساکت و بی معناست. در سرداب نمور و تاریک زندگی، ما شیئی هستیم بدون فرم، سایه ای بدون رنگ، نیرویی فلج، جسمی بدون حرکت . در چنین دنیایی چگونه باید زیست؟ ))

 

اگر این دو جمله را با هم به تماشا بنشینیم ، کم کم فلسفه ی اصلی کلنل کورتز برایمان روشن می شود. اینکه در دنیا، ما صرفا اسیرانی هستیم که دیوار سیاه چالمان را با تصاویر رنگی و چشم اندازهای زیبا تزیین کردیم. ما اشیای بی فرم و ضعیفی هستیم که صدایمان فرقی با صدای راه رفتن موش بر روی خرده شیشه ها ندارد. پس این زندگی برای چیست ، اگر که میدانیم در نهایت به نیستی ملحق می شویم؟ کلنل کورتز ، جواب این سوال را در حونی می بیند که آهسته ، بر روی تیغ ها می خزید. این است معنای زندگی! آهسته بر روی تیغ ها راه رفتن یا به معنای دقیق تر، خطر کردن. ما از خطر کردن وحشت میکنیم، اما باید بدانیم که وحشت چهره ی دیگری دارد که دوست داشتنی به نظر می رسد. ما در این دنیا، ناچاریم وحشت را دوست خود بداریم، چرا که در غیر اینصورت ، وحشت دشمنمان تلقی می شود و تا ابد ما را خواهد ترساند. 

جمله ای زیبا از فیلمِ (( اینک آخر الزمان))

شعر (( خیال پردازی شبانه)) از فردریش هولدرلین

در ابتدا کلمه بود، کلمه نزد خدا بود. کلمه، خدا بود.

، ,روی ,وحشت ,جمله ,هستیم ,ی ,کلنل کورتز ,این است ,بر روی ,راه رفتن ,هستیم که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هوای حوصله‌ی این روزها... فرشته کوچولو